در گذشته حوزه میمند با روستاهای تابستانی و آغل ها (خانه های دشتی) دارای ۷۲ رشته قنات بوده است، این قناتها در روی خاکهای آذرین حفر شده و طبقات زیرین آنها غیر قابل نفوذ است. امروزه در میمند دو رشته قنات فعال دارای آب می باشند به نامهای "کلو مرادی" که از شمال به جنوب در حدود ۲۰۰ متر کشیده شده است و قنات "گرگویه"(گریو ـ گرگو) علیا و سفلی که از قنات گرگوی علیا جهت کشاورزی و باغها و آشامیدن استفاده می شود. قنات سفلی آب آشامیدنی و زراعت اهالی را تامین می کند. علاوه بر دو قنات یاد شده در میمند دو چشمه با آب گوارا و شیرین وجود دارد که میزان آب آنها با توجه به ریزش نزولات جوی کم و زیاد می شود. چشمه ها عبارتند از "لای نی ریزو" و چشمه "گل کمر". امروزه مردم میمند علاوه بر استفاده از آب چشمه، از آب لوله کشی نیز بهره مند هستند ولی اهالی ترجیح می دهند که از آب گوارا و شیرین چشمه استفاده کنند.
همانطور که قبلاً گفته شد در حوزه میمند سه رودخانه فصلی وجود دارد، رودخانه مورنگ در جبهه شرقی میمند بر رودخانه لاخیس در جنوب میمند به هم پیوسته و رودخانه میمند را که به سمت جنوب می رود تشکیل می دهند، آثار و بقایای تعدادی آسیابهای آبی در حاشیه رودخانه(اغلب در حاشیه رودخانه مورنگ) به چشم می خورد. عملکرد این آسیابها بسته به میزان ریزش باران و جریان آب رودخانه ها در چهار ماه از سال بوده است. آثار و بقایای هفت آسیاب در حاشیه رودخانه به چشم می خورد که تعداد نسبتاً زیاد آنها به منظور جوابگو بودن به جمعیت ساکن گذشته در این منطقه بوده است. و این که اگر یکی از آنها از کار افتاد دیگری بتواند نیاز مردم را برآورده کند. آب آسیابها از طریق یک کانال از رودخانه به تنوره مدوری به قطر حدود دو متر و عمق هشت متر انتقال داده می شده است. این تنوره از قطعات سنگ و ملات ساروج ساخته شده است. در قسمت زیرین معمولاً یک اتاق قرار داشته که سنگ آسیاب در آن نصب گردیده بوده است. آسیابهای حوزه میمند عبارتند از:
قدمت میمند
درباره قدمت این روستا اظهار نظرهای زیادی شده است. براساس یک نظریه، با توجه به مستندسازی سنگ نگاره های 8 کیلومتری جنوب میمند که در بیشتر آنها نقش شکار دیده می شود و حدود 3۵ سال پیش از سوی یک هیات فرانسوی انجام شده، قدمت این روستا 1۲ هزار سال تخمین زده شده است. لورواگوران(باستان شناس ایتالیایی) با توجه به سنگ نگاره های یافت شده، قدمتی حدود دوازده هزار سال برای تمدن میمند پیش بینی کرده است. مرتضی فرهادی(باستان شناس) درباره سنگ نگاره های یافت شده چنین می گوید: شواهد اینگونه است که خالی بودن صحنه های نقاشیها از مناظری چون: شیردوشی، لباس چوپانی، آغل گوسفندان و درصد بسیار کم حیوانات اهلی و ... و در عوض وجود صحنه های شکار و خالی بودن اغلب قریب به اتفاق این صحنه ها از هرگونه ساختمان و ابزار تولید و ... نشانگر پیوند نگارگران با زندگی شکارگری بوده است. وی علت حضور این نگاره ها در میمند را وجود شکارگاه، آبشخور، آبگاه و گدارگاه(محل عبور و تردد شکار) در این مناطق می داند.
آقای حسین شمسی میمندی در سال ۱۳۲۸ می نویسد:"دروغ گفتن عیب بزرگ و نابخشودنی است. مهر و وفا و درستی و پاکدامنی از مختصات اخلاقی مردم این دیار است. عموماً مردمی قانع و بردبارند. زیر بار زور نمی روند و تملق نمی گویند و مهمتر احترام گذاشتن کوچکترها به بزرگتران است. صرفه جویی و قناعت یکی دیگر از ویژگیهای میمندیهاست." شادروان دکتر حسین دادالهی در کتاب حاصل عمر خود در مورد میمندی ها می نویسد: "میمندیها دارای پوست سفید و چشمان آبی و شبیه مردم یونان می باشند!". اسراف و دور ریزی در نسل جوان میمندی هم معمول نبوده و می توان گفت خصلت مهم مردم میمند قناعت است. زیرا به هر آنچه دارند اکتفا می کنند. تعادل، رعایت حد اکتفا و منصف بودن از دیگر ویژگیهای مردم این دیار است. میمندی از افراط و تفریط و ریخت و پاش بی مورد گریزان است. از آنجا که نظام ارباب رعیتی در میمند وجود نداشته فاصله طبقاتی هم در بین آنها وجود ندارد. در مردم میمند خصلتهای عشایری نیز دیده می شود. از جمله: روحیه سلحشوری، انتقام جویی، علاقه به تفنگ و شکار. میمندی همیشه آماده خدمت و تفنگش پر بوده و هیچ زمانی زیر سلطه گروه خاصی قرار نداشته است. ایمان و اعتقاد به خدا و وطن دوستی در میان میمندی ها فراوان است. در کودکی به فرزند یاد می دهند که باید نسبت به مسایل دین معتقد و پایبند باشد. مثلاً زمانی که کودکی روزه بگیرد به خاطر اولین روزه به او " سر روزه ای" می دهند که این معمولاً یک بره یا کهره و یا درخت گردو و یا بادام می باشد. کودک یاد می گیرد که در صورت رفتار نامناسب از سوی خانواده مورد بی مهری قرار گرفته و طرد می شود. حفظ آبرو و رازداری از نکات مهمی است که همواره مد نظر است. از همه مهمتر سختکوشی و مقاومت در برابر مشکلات و سختی هاست که با آموزش های غیر مستقیم به کودک یاد داده می شود چون معتقدند بچه نبایستی به حال خود بار بیاید. کودک میمندی چه دختر و چه پسر سخت کوشی و تلاش را همراه علم آموزی یاد گرفته زیرا علم و دانش همراه با تلاش است که موجب موفقیت انسان است.
برگرفته از: "میمند شاهکار جاودان"ـ سرکار خانم کبری ابراهیمی
به فاصلهْ حدود 3 کیلومتری جنوب روستای میمند و بر بالای تپه أی که رشتهْ آن از شمال شرقی به جنوب غربی کشیده شده است، آثار و بقایای یک دژ دفاعی باقی مانده است. رودخانهْ میمند در مسیر خود به طرف جنوب ، جبههْ شمالی و شرقی این دژ را تشکیل میدهد. در جبههْ شمالی دژ و در کنار رودخانه، تعدادی باغ و زمین پله کانی کشاورزی، همراه با چندین خانه به سبک خانه های جنگلی روستائیان قرار گرفته اند. اهالی روستا به این منطقه "پیش رودخانه" میگویند.
حصار دژ با قطعات سنگ به صورت خشکه چین و با پلان بیضی شکل(به طبعیت از شکل تپه) به طول 22 متر و عرض 5/10 متر ساخته شده است. قطر دیواره سنگی 5/1 متر و ارتفاع موجود (باقی مانده دژ ) نیز حدود 5/1 متر است. در داخل حصار، بخشی از یک دیوار سنگی با ملات گل با دو جهت شرقی ــ غربی و پائین تر از کف فعلی به چشم میخورد که چگونگی وضعیت آن نیازمند کاوش در این محل است. سراسر جبههْ جنوبی، جنوب غربی و شرقی تا شمال شرقی قسمت پائین و شیب تپه را یکسری فضاهای کوچک با دیواره های سنگی کنار هم تشکیل میدهد. این دیواره ها نیز با سنگهای بزرگ به صورت خشکه چین و در اندازه های مختلف ساخته شده اند.
مجموعهْ دهکده صخره ای میمند جنبهْ دفاعی قابل ملاحظه أی دارد. این دهکده در دامنهْ جنوبی ارتفاعات شیرکوه و در دره أی واقع شده که حفاظت و دفاع از آن را در مقابل مهاجمین آسانتر میکند. یقیناً جنبهْ دفاعی میمند و امر حفاظت از آن یکی از فاکتورهای اصلی مورد توجه ایجاد کنندگان اولیهْ میمند بوده است. در گذشته عواملی همچون دور افتادگی، صعب العبور بودن مسیر دسترسی به روستا، عوارض طبیعی و تپه های مشرف به میمند در امر حفاظت از روستا مدد رسان اهالی بوده است. به هنگام ورود به روستا از سمت جنوب ، مساکن و فضاهای صخره أی در شیب دو دره در سمت راست که مشرف به درهْ اصلی است و دره أی دیگر که در سمت چپ خودنمایی میکند، قرار گرفته اند و بر بالای این تپه های مشرف به روستا تعدادی برج مدور سنگی که بقایای آنها هنوز هم به چشم میخورد وجود دارند. این برجها محلی برای جلوگیری از ورود مهاجمینی بوده که به سرقت و غارت روستاها میپرداخته اند. بر بالای تپه های غربی مشرف به میمند هفت برج به فاصلهْ حدود 25 متر از یکدیگر قرار دارند که قطر داخلی آنها بین 2 تا 3 متر است . همچنین در قسمت شرقی میمند تعداد 4 برج سنگی بر روی تپهْ مشرف به روستا وجود دارد که در فاصلهْ حدود 50 الی 100 متری از یکدیگر قرار گرفته اند. تمام این برجها بوسیلهْ سنگ خشکه چین درست شده اند. عناصر یاد شده که جنبهْ دفاعی دارند به نظر میرسد متعلق به دوره های متاْخر که ثبات و نا امنی در جامعه وجود داشته و هر از چند گاهی ساکنین میمند را تهدید میکرده است، باشند .
قبرستان قلیها بر روی تپه أی قرار گرفته که اهالی به آن " تل قلیها " میگویند . این قبرستان با وسعت تقریبی 40×60 متر در حدود یک کیلو متری جنوب میمند و در غرب رودخانه أی به همین نام بر روی پشته أی که از کف رودخانه حدود 50 متر ارتفاع دارد ، واقع شده است . قبرستان قلیها در حد فاصل دو آبادی "لِلُن "و " کهن مور " قرار گرفته است .
صورت قبور با دو نوع سنگ پوشیده شده که یک نوع از آن مانند قبرستان پیشین با سنگهای تخت و بلند که از کوههای اطراف تهیه میشده و دیگری با سنگهای مرمرین سفید که اغلب سنگهای قبور از نوع اخیر است .
کتیبه های سنگ قبور شامل عبارات و کلماتی چون " الله ، محمد ، علی " و ذکر مشخصات متوفی میشود .
به استناد نوشته های روی سنگ قبور ، تدفین در قبرستان قلیها از زمان صفویه تا دورهْ اخیر صورت گرفته است .
قدیمی ترین سنگ قبر خوانده شده مربوط به سال 1014 هـ . ق است که در قسمت شمالی قبرستان قرار دارد . با توجه به این امر به نظر میرسد ، قدیمیترین قسمت قبرستان ضلع شمالی آن باشد .
قبرهایی که در ضلع جنوبی قبرستان واقعند از نظر زمانی مربوط به دورهْ قاجار میباشند .
گورستان سر کله بر روی تپه أی به همین نام و کنار درخت بنه موسوم به " درخت نظر " قرار گرفته است . این قبرستان در فاصلهْ 10 کیلومتری شمال شرقی میمند واقع شده است . سنگ قبور این گورستان همچون دیگر گورستانهای میمند از کوههای اطراف تهیه و بر بر روی قبر به صورت عمودی کار گذاشته شده است . اغلب قبرها فاقد سنگ قبری هستند که حاوی مشخصات متوفی باشد . این قبرها را با انباشتن قلوه سنگهایی به صورت برجسته نشان داده اند .
بر اساس بررسی های انجام شده تدفین در این گورستان از سالهای 1242 هـ . ق تا سال 1385 هـ . ق صورت گرفته است .
سنگهای قبر اغلب مزین به نام "الله ، محمد ، علی " که در برخی موارد به صورت مخفف "ا ــ م ــ ع" منقور شده ، میباشند و علاوه بر این سایر مشخصات متوفی نیز ذکر شده است .
آبادیها، محل کوچ سوم در تابستان است. حدود ۳۵ پارچه آبادی (دهات) در میان درههای سرسبز، در کنار باغات و مزارع هریک از ۲ تا ۲۸ خانوار را در خود جای میدهند. از محصولات باغات میتوان به گردو، بادام، سنجد، به، اَنار، کلکویی (زالزالک)، توت، هُرمو (گلابی)، انگور، شاتوت، هَلیسیا (آلوسیاه) و… اشاره کرد. برگ این درختان، به ویژه سنجد و گردو و گاه انگور و همچنین تایی(تاویق) و تلخهبید را، در پاییز برای مصرف دام باز میکنند. امروزه مزارع فعال نیز، به دلایلی، همچون کم آبی و حمله گرازها، بسیار کاهش یافتهاند. اقامتگاه اهالی در اینجا، کَپَر و گُمبه است. راه گمبه از کپر است. دیواره آن سنگچین مدوری به ارتفاع حدود قد انسان است و پوشش مخروطی آن از تیر چوبی و سرشاخه و گاه خاک است. چنانکه گمبه را به دلیل سختی بستر، نتوانند درون زمین پایین ببرند و یا قطر دایره آن زیاد باشد، از ستونی چوبی، به نام چِلمرد، که بارِ راس سقف مخروطی آن را تحمل مینماید بهره میبرند. پوشش کاملتر گمبه، پناه بهتری برای روزهای بارانی و سرد اوایل پاییز پدید میآورد و نیز، جایگاه مناسبی برای اسباب زندگی است. پرواربند یا کوزاردون یا کُتپرواری (کُت = سوراخ، حفره)، نیز کنار کپر است و آخور، ایندو را تا حدی، به شکل نیمهباز، از یکدیگر جدا میکند. پَزدان، پستو و یا پرواربندی است محفوظتر، که در کنار گمبه ساخته میشود. مشکدان، همانند کپر کوچکی است که سازه و جریان هوا برای نگهداری مشک او ( مشک آب)، مشک اسپار (دوغ جوشانده یا مایه کشک بی آنکه در آفتاب خشکش کنند؛ که با ادویه میآمیزند و از خوراکهای پایه میمندیهاست) و دوغدون ( مشک نگهداری دوغ و ماست) تأمین میکند. کَهنی سه معنا دارد، یکی فلاخن، که آن را میبافند، دیگری کپری کوچک و قابل جابهجایی که با سه تیرک چوبی که سرآنها دوفاق است و هرمی را شکل میدهند، ساخته میشود و نیز ساخت جایگاه سادهای بهروی درخت، با جای دادن چند تیرک چوبی افقی و تکهای گلیم، برای استراحت و نگهبانی از محصولات یا پهن کردن و خشک کردن فرآوردهها.
در بیان فلسفه معماری صخره ای گفته اند که بر اساس معتقدات خاصی بوجود آمده است، در فرهنگ ملل قدیم کوه عنصری مقدس و مورد احترام بوده است و نقش مهمی در مراسم و آداب مذهبی داشته است. اکثریت مهمی از اقوام معتقد بوده اند که جایگاه خدایان بر فراز کوههای بلند و خوش منظر بوده است. گروهی از ملتها مراسم ستایش خدایان را در ستیغ کوهها و جاهای بلند انجام می دادند. مانند بابلیان که جایگاه اصلی مردوک را بالای کوه می دانسته اند. یونانیان باستان نیز کوه آلپ را محل اجتماع خدایان می دانسته اند. یکی از ادیان و عقاید کهن که در ازمنه باستان در نزد قبایل قدیم آرین به ظهور رسید و طی مرور ایام تکامل بسیار حاصل کرد آیین مهرپرستی یا پرستش میترا است. در اوستا از میترا مانند خدای مقتدر و قهار و جنگ آور نام برده شده که به اهورمزد یاری می رساند تا بر اهریمن پیروز گردد. به عقیده پیروان میترا، خدای مهر(خورشید) روزی به صورت آدمی در غار، از کوهی بصورت صخره صما ظهور خواهد کرد. چون ابتدای ظهور میترا در غاری در کوه بود از این رو از آن پس پیروان میترا معبدهایی برای خود درون حفره کوهها یا در دل دخمه ها بر پا می کنند و در آنجا به عبادت پرداخته و به میترا قیام می نمایند. این عقاید بر روی فلات ایران بیشتر از نواحی دیگر اشاعه داشت. بعضی از ادیان ایرانی چون مهرپرستی و زرتشتی ارتباط مستقیم را با تقدیس کوه آشکار می دارند. آیین مهرپرستی سالها پیش از آیین زرتشتی پدید آمده و از فرهنگ اقوام آریایی محسوب می شود.
یکی از ارکان آیین مهرپرستی بر شکست ناپذیر بودن و جاودانگی پدیده ها استوار بوده است. مهرپرستان معتقد بوده اند که خورشید شکست ناپذیر و جاودانه است و همین مساله شکست ناپذیری و جاودانگی است که انسان را به سوی تقدیس کوهها می کشانده است. از اینجاست که مهرپرستان عقیده داشته اند که مهر از سنگ متولد شده زیرا شکست ناپذیر و جاودانه است و در هر حال مسئله جاودانگی در تمام فرهنگ میترا به چشم می خورد. از این جهت است که معماری صخره ای را می توان به مهرپرستان ایران نسبت داد زیرا معماری صخره ای نیز جاودان باقی می ماند.
دکتر غلامعلی همایون در بیان معماری صخره ای میمند می نویسد:((...مهرپرستان بدون شک در حوالی فارس و کرمان نیز مهرابه هایی داشته اند))، وی در بیان ارتباط معماری صخره ای میمند و آیین مهرپرستی می نویسد:((... معماران و حجاران میمندی که شاید آیین مهرپرستی داشته اند در کمال قدرت، معتقدات مربوط به آیین خود را در معماری یعنی مساکن خود پیاده نموده اند، می دانیم نیروی مبارزه و سرسختی یکی از اصول آیین مهرپرستی است.))، او معتقد است تمامی این افکار با ساختمان مجموعه خانه های میمند تطابق دارد و این مجموعه نشان می دهد که مردمی مبارز و سرسخت و ایمان گرا در ساختمانش دخالت داشته اند، معماران و حجاران میمندی معتقد بوده اند که طبیعت یعنی کوه و صخره شکست ناپذیرند و باید در شکم طبیعت زندگی کنند. انسان میمندی می خواسته است به وسیله کار پر زحمت و پر ارزش خود یعنی کندن کوه و صخره تسلط خود را بر طبیعت نشان دهد.
هرگاه در صخره ای حفره ای ایجاد نماییم و به تدریج حفره را وسعت دهیم تا فضاهای مورد احتیاج مثلاً خانه و یا آرامگاهی ایجاد شود آنرا معماری صخره ای می نامیم. به عبارتی معماری صخره ای محصول مبارزه انسان با صخره، جهت ایجاد فضای مناسب است. در معماری صخره ای از مصالح آزاد و معمولی، ساختمان به وجود نمی آید بلکه ساختمان از صخره طبیعی است. معماری صخره ای در درون صخره به وجود می آید و سنگ صخره ای کالبد آن است، زیرا مانند پوسته ای مستحکم اطراف این فضای درونی را گرفته است. بناهای معمولی به راحتی بر اثر عوامل طبیعی، انسان و گذشت زمان ویران می شوند در صورتیکه این عوامل در معماری صخره ای تهدید به شمار نمی آید، بلکه فقط زمین لرزه ای شدید می تواند تا حدودی به معماری صخره ای آسیب برساند. از صدها محل کنده شده در صخره ها که در خط زلزله قرار داشته اند فقط تعداد کمی ویران گردیده اند. همچنین ویران نشدن و جاوید ماندن معماری صخره ای در بازسازی تاریخ تمدن ملتها نقش بزرگی را ایفا کرده است و در حقیقت بشر از نظر تاریخی و فرهنگ خود به معماری صخره ای بیشتر از معماری معمولی مدیون است. تعداد کثیری از مساکن و آرامگاهها که هنوز در ایران پابرجا و استوار هستند مدیون معماری صخره ای می باشند. بنابراین معماری صخره ای به عنوان یک مجموعه تاریخی از نظر هنر معماری، باستان شناسی، تاریخ ادیان و روابط فرهنگی در خور اهمیت و شایان توجه است، همچنین معماری صخره ای از نظر دفاع در مقابل هجوم دشمنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
گــــــر کــــه باشد مایــــه ی فخـــــر و غـــــرور بــــابکان
یک اثــــــــــر کافــــــی بــــــود او را ز عهـــــد باستــــان
این اثــــر دانـــــی چه باشد؟ کــــــوی پر فـــــرهـــاد ما
خطه ی میـــمنــــد، یـــعنـــی بیسـتــــون آبــــــــــاد ما
ای بسا فــــرهــــادهــــا در خــــواب شیــــرین رفته اند
تـا بــه قلـــب سنگهــــای سخت سنگین رفتـــه انــــــد
خـــانــــــه کنــــدن در دل این کـــــــوههــــای سربلنـــد
ای بسا سرهــــای ســـودایـــی فکنــــده در کـــــمنــــد
زان اگـــر خواهــــد نشان از قـــــدمت و تـــــــاریــخ کس
شهــــر مــا را خـــــانه هـــــای سنگی مــــــیمنـــد بس
اقتصــــاد شهـــربــــابــــــک بیشتـــــــر در روستــــاست
دامـــن سبــــز طبیــــعت سایــــه ی لــــطف خـــداست
بــــــانـــــــوان روستـــــــا نــــــان محلــــی می پــــــزند
در تنــــــور عشـــق، احســـان محلـــــی مــــی پــــــزند
بانــــوان ، فصـــل درو عطــــر تبســــم مـــــی زننـــــــد
شانــــــــه ها بر کـــــاکــــل زرین گنـــدم مـــی زننــــــد
دختــــران روستــــــــــــا زینــــت نگـــــار قـــــالـــــی اند
سربــــــــــــداران محــــبت ، پــــای دار قــــالــــــی انـــد
پیـــــــــرزن می ریسد از پشــــم طبیــــــعی دوکهـــــــا
دختــــــرک بـــر تـــــار قــــالـــــی می نشانــــد کوکهـــا
می کشد از لابــــــلای هــــر نــــخ قــــــالــــــی ســـرک
دستهـــــــــــــای رنگـــــی و انگشتهـــــای پـــر تـــــــرک